آکوستیک استودیو صدا (فصل چهارم)

بابک گلستانی / میکسوفون

آدرس تلگرام: http://telegram.me/babakgolestani

 

 

 

 

منبع عکس:

http://www.homerecordingwizard.com/room-acoustics-home-studio/

 

 

اتاق خواب برای بسیاری از اهالی صدا اولین استودیویی است که در آن پا گذاشتند و از آن جایی که امروزه، این اتاق، (ظاهرا) بسیاری از نیازها را در تولید موسیقی (به خصوص موسیقی الکترونیک) پاسخگو است، این افراد به ندرت به فضایی حرفه ای پا می گذارند. بنابراین برای این گروه هرگز امکان مقایسه ی فضای کارشان با فضاهای حرفه ای وجود نداشته است و همین عدم مقایسه موجب ایجاد توهم می شود: توهم خوب بودن یا حتی توهم بد بودن!

بگذریم و به اتاق خواب برگردیم.

پیش از ادامه دادن به مطالعه توصیه می کنم حتما فصول پیشین را حداقل یک بار مطالعه کنید و همچنین صدای اتاق تان را با صدای یک استودیوی حرفه ای مقایسه کنید. هرچند نمی دانم که آیا دوستانی که در ایران هستند دسترسی به استودیویی که "واقعا" به صورت حرفه ای شکل گرفته باشد را دارند یا خیر. امیدوارم که این امکان برایشان فراهم باشد.
از طریق این مقایسه تا حدی نسبت به نقاط ضعف استودیوی خودتان آگاه خواهید شد.

بیشتر استودیوهای خانگی از عدم وجود توازن تُنال رنج می برند. باس بیش از حد زیاد یا کم. میدرنج پایینی بسیار ضعیف. میدرنج بالایی شدید. صدای جلو یا forward  و مشکلاتی اینچنین که همگی باعث می شوند تصویری قابل اعتنا و اتکا از صدای موسیقی ایجاد نشود که متاسفانه همین تصویر غلط به مرجع بسیاری برای تصمیم گیری های جدی در روند تولید بدل می شود.

در این نوشته به بررسی علت های عدم وجود توازنِ تُنال خواهم پرداخت و سعی می کنم، راه حلی برای عبور از مشکلات ارايه دهم.

 

 

توازن در باس

رام کردن فرکانس های باس اولین و مهم ترین قدم در بهبود صدای فضای کار است. دقت کنید: مهم ترین قدم! بنابراین پیش از هرگونه اقدامی باید فکری به حال این فرکانس ها کرد.

 

ابعاد اتاق:
همانطور که در فصول گذشته اشاره شد، ابعاد اتاق تاثیری بزرگ بر روی (دریافت ما از) فرکانس های باس دارند. هرچه امواج فرکانس های باس، که طول موج بزرگی دارند، در فضای بزرگ تری بازتولید شوند، بهتر (یا درست تر) شنیده می شوند. بنابراین، اگر اتاق کارتان کوچک است (کوچک تر از ۴۰-۵۰ متر مکعب) قدمی مناسب برای رسیدن به توازن تُنال، اسباب کشی است (البته در کنار بهبود شرایط آکوستیکی اتاق)!

ارتفاع اتاق هم نقش بسیار مهمی ایفا می کند. چرا که فرکانسهای باس از همه جهت منعکس می شود و غیر از دیوارها از طریق سقف و کف اتاق هم انعکاس پیدا می کند.

 

 

فاصله ی مونیتورها با دیوار پشت آن ها:
همانطور که در بالا خواندید، فرکانس های باس از همه جهت پراکنده می شوند. بنابراین فاصله ی مونیتورها، نه تنها با دیوارهای کناری و دیوار پشت شما (و سقف و کف اتاق)، بلکه با دیوار پشت آن ها نیز نقش بسیار مهمی ایفا می کند. صدای منعکس شده از طریق دیوار پشت مونیتورها، با صدای بازتولید شده از آن ها ترکیب می شود و به اصطلاح ایجاد تداخل آکوستیک می کند که این تداخل می تواند موجب ایجاد شکاف هایِ فرکانسیِ "عظیم" و یا تاکید روی فرکانس هایی معین شود. پس از انعکاس، فشار صوتی (امپلیتود) در یک چهارم، سه چهارم، پنج چهارمِ (و …) طول موج فرکانس دلخواه به صفر می رسد. به این نقاط به اصطلاح سکون گاه گفته می شود: مکانی که موج مستقیم و موج منعکس شده یکدیگر را خنثی می کنند. و اگر اسپیکر در این نقاط قرار گیرد، فرکانس مربوطه در این نقطه تقریبا شنیده نمی شود یا به شدت تضعیف شده به گوش می رسد.

در فاصله ای به اندازه ی یک دومِ طول موج از دیوار هم "شکمِ موج" قرار دارد. در نقطه ی شکم موج، موج مستقیم و موج منعکس شده به هم افزوده می شوند. بنابراین در این نقطه روی فرکانس ها معینی به شدت تاکید می شود: "شکم موج" مفهوم مناسبی به نظر می رسد.

در صورتی که صدای مستقیم و منعکس شده دارای نیرویی (تقریبا) یکسان باشند،‌ اما به اندازه ی یک دومِ طول موج خارج از فاز باشند، این امواج یکدیگر را تا حدود زیادی خنثی می کنند که این شکاف معمولا به اندازه ی دو سومِ اکتاو وسعت دارد. این پدیده می تواند تاثیری حتی بزرگ تر از مُدها روی پاسخ فرکانسی در باس داشته باشد (برای درک بهتر مفاهیم به فصول قبلی مراجعه کنید).

برخلاف تصور بسیاری، فرکانس های تعدیل یا حذف شده از طریق تاکید به وسیله ی EQ قابل اصلاح نیستند، چرا که با تاکید روی فرکانس های حذف شده، روی انعکاسی که موجب این تعدیل می شود هم تاکید می شود. بنابراین برای حل این مشکل در کنار قرار دادن مونیتورها در جایی مناسب، باید فکری به حال آکوستیک استودیو کرد.

 

مکان مناسب برای قرار دادن مونیتورها در استودیو:
اگر دقت کرده باشید، در بسیاری از استودیوهای حرفه ای، مونیتورهای اصلی در داخل دیوار تعبیه شده اند. علت این است که از این طریق از انعکاس فرکانس ها از طریق دیوار پشت مونیتورها جلوگیری می شود: گویی دیواری پشت مونیتورها وجود ندارد.

راه دوم این است که مونیتور در جایی قرار گیرد که فرکانس های بالاتری حذف شوند که در این صورت با استفاده از جذب کننده ها می توان از تعدیل این فرکانس ها جلوگیری است.

یا اینکه مونیتورها در نقطه ای قرار گیرند که این حذف در فرکانسی رخ دهد که مونیتورها اصلا توان بازتولید آن را ندارند. مشکل اینجاست که هرچه مونیتورها بزرگ تر باشند و قالبیت بیشتری در بازتولید فرکانس های پایین داشته باشند، باید فاصله ی مونیتورها از دیوار پشت شان بیشتر شود که این در مورد مونیتورهایی متوسط یا بزرگ تر، به دلیل محدودیت فضا، انجام پذیر نیست.

می توان مونیتورها را تا حد امکان به دیوار پشت شان نزیک کرد. این راه حل برای مونیتورهای نزدیک توصیه می شود، اما برای مونیتورهای خیلی کوچک خیر: مونیتورهای کوچک راستایی کمتری در فرکانس های میانی دارند، بنابراین نزدیک کردن آن ها به دیوار می تواند موجب تابش فرکانس های میانی به عقب و انعکاس آن ها از طریق دیوار پشت مونیتورها شود که این باعث ایجاد خذف فرکانس های میدرنج پایینی می شود.

با نزدیک کردن مونیتورها ( ۵ تا ۱۵ سانتی متر) دیوار پشت شان، تعدیل یا حذف در فرکانس های بالاتری اتفاق می افتد و از آنجایی که فرکانس های بالاتر، راستایی بیشتری دارند، کمتر به سمت عقب می تابند، بنابراین راحت تر قابل کنترل هستند.

پس از نزدیک کردن مونیتورها به دیوار، استفاده از جذب کننده های "پهن باند" در پشت مونیتورها می تواند کمک بزرگی باشد.

باید توجه داشت که نزدیک کردن بیش از حدِ برخی از مونیتورها از خنک شدن امپلی فایر داخل آن ها جلوگیری می کند.
در ضمن، قراردادن مونیتورها در نزدیکی دیوار پشتی می تواند موجب تاکید روی باس شود، که این مشکل با تعدیل فرکانس های باس در خروجی حل شدنی است. در بعضی از مونیتورها در پَنِل پشتی، امکان تعدیل فرکانس های باس فراهم شده است.

هرچه فاصله ی مونیتورها با دیوار پشتشان بیشتر شود، فرکانس پایین تری مورد حمله ی انکعاس های دیوار پشت مونیتورها قرار می گیرد. از طریق فرمول زیر می توان به فاصله مناسب از دیوار در مورد یک مونیتور معین پی برد.

d(istance) = 1.4c/4f(requency)

فرض می کنیم که پایین ترین فرکانسی که مونیتور شما توان بازتولید آن را دارد ۱۰۰ هرتز (+/- ۳ دسیبل) است. در این صورت حداقل فاصله ی ایده آل تا دیوار پشتی به این صورت به دست می آید:

سرعت صوت (در سطح دریا و در هوای خشک: ۳۴۳ متر در ثانیه) ضرب در ۱/۴ تقسیم بر پایین ترین فرکانس بازتولید شده ضرب در ۴
=  صد و بیست سانتی متر

حال اگر مونیتور شما توان بازتولید فرکانس های بسیار پایین تری را داشته باشد ، باید فاصله ی آن با دیوار پشت آن بسیار بیشتر از این باشد (۴۰ هرتز: ۳ متر  و ۲۰ هرتز : ۶ متر) که این همانطور که در بالا اشاره شد، به علت محدود بودن فضا (معمولا) شدنی نیست!

 

بهبود شرایط آکوستیک:
استفاده از جذب کننده های پهن باند، راهی نسبتا مناسب برای بهبود شرایط آکوستیک استودیو است. برای رسیدن به محیطی نزدیک به ایده آل، با تصویر استریوی دقیق، توازن تنال قابل اتکا، فروکاست صوتی مناسب و … به جذب کننده های زیادی نیاز است. بنابراین فکر این که با قراردادن دو یا سه جذب کننده می توان به هدف رسید را بایستی به کلی از سر بیرون کرد.

بسیاری از استودیو ها، به خصوص در ایران، تنها از جذب کننده های معمولی (نه پهن باند) استفاده می کنند. خیلی از دوستان وقتی وارد محیطی اینچنین می شوند، کف می زنند و از آن جایی که هیچ ریفلِکشِنی را نمی شوند،‌ گمان می کنند وارد محیطی ایده آل به لحاظ آکوستیک شده اند. در صورتی که با کف زدن و سوت زدن و آواز خواندن،‌ ابدا نمی توان آکوستیک استودیو را مورد سنجش قرار داد. قرار دادن پَنِل های جذب کننده ی فرکانس های میانی و بالا در اتاق (حتی فرش و پتو) بدون استفاده از جذب کننده های باس و پهن باند، باعث ایجاد صدایی غیر قابل اتکا در استودیو می شود: تعدیل فرکانس های بالا، باس نادقیق (حذف یا تاکید شده)، حذف میدرنج پایین و …

جذب کننده ها هم در دیوارها و هم در سقف قرار می گیرند تا از انعکاس از طریق سقف جلوگیری کنند. اما استفاده ی بیش از حد از جذب کننده ها (چه معمولی و چه پهن باند)، ممکن است از صدای زنده ی اتاق بکاهد. بعضی از تولید کننده ها در تولید جذب کننده های پهن باند این نکته را در نظر می گیرند و سطحی منعکس کننده را روی جذب کننده ها قرار می دهند. از این طریق توازنی میان جذب فرکانس ها و انعکاس آن ها ایجاد می شود.
برای ایجاد توازن، معمولا ۲۰ تا ۵۰ درصد فضا با ترکیبی از جذب کننده های باس، جذب کننده های میدرنج و فرکانس های بالا و دیفیوزِرها پوشانده می شود که میزان دقیق آن به ابعاد اتاق بستگی دارد.

زنده بودن صدا در آکوستیکِ معماری از طریق اندازه گیری زمان ریورب سنجیده می شود. T60 یا RT60 : زمانی است که تراز فشار صوت به فروکاستی (دیکِی) معادل ۶۰ دسیبل می رسد‌ (به عبارتی ساده تر ۶۰ دسیبل از انرژی آن کاسته می شود) که معمولا بایستی در فرکانس های بین ۲۵۰ تا ۴۰۰۰ هرتز بین ۲ تا ۵ دهم ثانیه باشد. همانطور که در فصول قبلی اشاره شد، اتاق های کوچک دارای ریوِربِرِیشِن "حقیقی" نیستند. بنابراین اندازه گیری فروکاست ۶۰ دسیبل همیشه امکان پذیر نیست. در اتاق های کوچک معمولا فروکاست ۳۰ دسیبل اندازه گیری می شود. زمان ۱ تا ۳ دهم ثانیه برای فروکاست برای اتاق های کوچک مناسب است.

 

نکته ۱: هرچه اتاق کوچک تر باشد، باید زمان فروکاست نیز کمتر باشد.
نکته ۲: زمان فروکاست در اتاق های "های-فای" بستگی به سبک موسیقی هم دارد. برای شنیدن موسیقی کلاسیک زمان فروکاست ۴ تا ۵ دهم ثانیه مناسب است، در حالی که برای شنیدن موسیقی پاپ (راک و دَنس و …) و جَز که در تولید آن معمولا تنها از میکروفون گذاری نزدیک استفاده می شود، ‌زمان ۲ تا ۳ دهم ثانیه توصیه می شود.
نکته ۳: در اتاق های سِراوند، پیشنهاد دالبی زمانی معادل ۲ تا ۴ دهم ثانیه است.

 

جذب کننده های باس معمولا باید گوشه ها و به خصوص فضایی که سقف و دیوار / کف و دیوار با یگدیگر تلاقی می کنند را بپوشانند.
در مورد انواع جذب کننده ها در فصول پیشین نوشته شده است. اما لازم است که اینجا تاکید کنم که هر جذب کننده ی باس، لزوما مناسب نیست! اینکه ما کورکورانه ۲۰ جذب کننده تهیه کنیم و گوشه های اتاق را با آن ها بپوشانیم اصلا ایده ی خوبی نیست! کار را باید به کاردان سپرد تا از هزینه کردن بیهوده و بی نتیجه جلوگیری شود.

خلاصه اینکه موضوع رام کردن باس در اتاق را باید بیش از یادگیری کیوبیس، بیش از دانلود کردن جدیدترین پلاگین ها،‌ بیش از هزینه کرده برای بهترین مونیتورها و ... جدی گرفت! اطمینان داشته باشید که بدون بهینه سازی آکوستیکی استودیو، هر آنچه که زیر ۲۵۰ هرتز می شنوید، از سوی مُدهای اتاق، اختلالات تصادفی امواج، فیلتر شانه ای، امواج ایستا و… تحریف شده و قابل اتکا و اطمینان نیست!

 

موفق باشید.
سوییس، ۲۰۱۵

www.mixofon.com